خواب نمياد به چشمون

ساخت وبلاگ

عهههه چقدر چرندیات هست اینجا دلم نمیاد پاک کنم اما اینم درست نبود تو این حال افسرده برسم به اینجای متروکه لعنت خواب نمياد به چشمون...
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 6 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 11:15

هر وقت میام اینجا 

تاریخ پست قبلی رو میبینم یجوری میشم اصلن 

تن و بدنم میلرزه از گذر زمان

بعد کل اون یک سالی که گذشته ازش انگار میاد جلو چشمام میخوام همشو بنویسم 

الان باید میومدم مینوشتم"روزای گهی داره سپری میشه و من دارم وارد غار افسردگی لعنتیم میشم"

تا سال دیگه که برمیگردم اینجا بخندم یکم به مغز داغونم 

 

خواب نمياد به چشمون...
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:38

حالا که گوشی نیست اصلا انگار زندگی متفاوت شده

فقط وقتایی که مجبورم با لپتاپ میام تلگرام اونم واسه پیام کاری و گروه گزارش کار آزمایشگاه لعنتی

با گوشیه اهل خونه گهگاهی اینستا

دیگه نه موزیک دارم بین راه گوش کنم

نه چندین هزار تا عکس که مرور کنم

چندیییین هزار تا عکس

عوضش  لپ تاپ اومده دم دست

و حجم عظیمی از عکس ها که کلی خاطره ی لعنتی رو یادم میاره

که باید بشینم عکسارو مرتب کنم

و وقتی لپ تاپ هست اینجا بیشتر میام

مث قدیما

همین

خواب نمياد به چشمون...
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 3 مهر 1398 ساعت: 13:11

خیانت زیاد دیدیم نمیدونم شایدم یه جایی خودمون خیانت کردیم که اینجوری شدکی میدونه خیانت نه خیانت زن وشوهر و این داستانا ها خیانت به خوبیایی که در حقشون کردیم خیانت به روزایی که دلمون خوش بود بهشون یا فکر میکردیم تکیه گاه میشن واسمون خیانت به رفاقتی که کردیم در حقشون اونجا که میفهمی نه داستان یه چیز دیگست و یه ندا میاد که عزیزم چشماتو خوب باز کن ببین طرفت کیه اخ میسوزی اون موقع تک تک سلول هات سرزنشت خواب نمياد به چشمون...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : اعتماد,نمیکنیم,همینی, نویسنده : nempia بازدید : 39 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:31

بچه كه بودم كلي لباساي خوشگل ميدوخته واسم نه كه خياط باشه يا يادش داده باشنا  همه چيو خودش ياد گرفته  خودش ميگه اونموقع حوصله داشتم وقت داشتم ميشستم برات ميدوختم يادش رفته بود دوخت و دوزوتقريبا  هي بدوز هي بشكاف بلخره يه چيزي درومد كه بشه پوشيد و عاشقش شد اره زندگي كاري كرده باهاش كه حوصله نداره  حت خواب نمياد به چشمون...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 73 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:07

كادو خريدم براشاولين كادوي واقعي روز مادر بود پولشو خودم دراورده بودم ،انقدر كيف كردم كه حد نداره نتونستم صبر كنم تا فردا كه روزشه بهم كه گفت :پريا بخدا اگه بري با اون پولات برام چيزي بگيري... گفتم دير گفتي كادوهاشو كه ديد يهو اشك تو چشاش جمع شد  ميگفت واي اخه تورو رفتي همه پول اين چند روز بازارچه ر خواب نمياد به چشمون...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 5:46

اخ از نود و پنج نود و پنج به شخصه براي من سخت بود نه تنها نود و پنج بلكه نود و چهار و سه هم همينطور يه جورايي بزرگمون كرد انقد منتظر يه سال نو بودم اين چند سال  خوشي هم داشتا اما غم داشت همش اما با اين وجود جوري بود كه بگم بازم خداروشكر خيلي هم خداروشكر خلاصه كه يه جورايي دلم روشنه كه اخراي نود و شش خواب نمياد به چشمون...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 5:46

ببين كلي  نوشتم و پاك كردم

ولي بزا رك بگم

دلم تنگ شده واسه چار پنج سال پيشا

 

خواب نمياد به چشمون...
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 5:46

من فكر ميكردم هنوز بيس سالم پر نشده تا اينكه چشامو بستم و يهو انگار تو مغزم بمب تركوندن و يك آن به اين نتيجه رسيدم كه بيست سال و پنج ماه و ده روزه سنم و بعدش غوغا شد تو سرم شوك بدي بود اين وسط انگار يك سال و پرت بودم  اصلا انتظاربيست ساله بودن رو نداشتم  بعدم ترسيدم  فك ميكردم بيست سالگي خيلي دوره ا خواب نمياد به چشمون...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 5:46

احتمالا اون راننده تاكسي هيچوقت نميفهمه چرا  زدي زير گريه  وقتي از پيش رفيقت برميگشتي  مثلا اون مخاطب مثلا خاص  هيچوقت نميفهمه چي بهت گذشت وقتي همه چيو فهميدي مثلا اون روزمانه فروش كنار ايستگاه اتوبوس  هيچوقت نميفمه كه چقدر دلتنگ برگشتن از مدرسه و خريدن مجله مورد علاقه ات از دكه روزنامه فروشيش هستي خواب نمياد به چشمون...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نمياد به چشمون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nempia بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 5:46